واژه شکافی - معنای واژه ها ...

ساخت وبلاگ

واژه شکافی...

 

1 - روستا :

در زبان تالشی « رو – ru » یعنی : رود ، رودخانه ؛ و واژه « سِتو -  sēto » یا « سِتا – sētā »  یعنی : کناره ، لبه ، پَهلو . در نتیجه « روستا » یعنی « کناره رود » .

نکته بسیارجالب اینکه انسانها در گذشته های بسیار دور بیشتر در کنار رودها ساکن می شدند . یعنی هر جایی که رود یا رودخانه ای بود در کنار آن ساکن می شدند و زندگی می کردند تا بتوانند آب مورد نیاز خود و دام ها و محصولات کشاورزی خود را تأمین کنند ؛ و جالب تر اینکه تمدن های بزرگ در کنار رودهای بزرگ قرار داشتند . مانند : تمدن مصر در کنار رود نیل ؛ تمدن بین النهرین ( دجله و فرات ) ؛ زاینده رود ، رود کارون ، سفید رود و ... در نتیجه واژه روستا در گذشته های دور مفهوم امروزی خود را نداشت . امروزه روستا ، اجتماعی است کم جمعیت و در مقابل شهر قرار می گیرد . شکافتن واژه روستا نشان می دهد که این واژه بسیار کُهن و مربوط به دورانی است که انسانها شروع به یکجا نشینی کرده بوده اند . 

 

2 - دانیال :

« دان » به معنای « دانا » کسی که می داند ؛ در زبان تالشی « دانستن » « زِنی یِه – zēniye » گفته می شود ؛ و واژه « دان ، دانا » ، ریشه در واژه « زِنی یِه » تالشی دارد . ( زنی یه – زونِستِه – زانستن – ذانستن  – ذان – ذانا – دان – دانا ) . و در زبان تالشی « بزرگ » ، « یال – yāl  » یا « یول – yol » گفته می شود ، البته برای انسان . در نتیجه : « دانیال » یعنی : دانای بزرگ . دان + یال = دانیال = دانای بزرگ .

 

3 - همسایه :

این واژه در زبان تالشی این گونه تلفظ می شود : « هَمسودَه – hâmsodâ » . در زبان تالشی « سو – so » یا « سِرا – serā » یعنی : سرا ، حیاط ، محوطه . « هم + سو + دَه ( در ، درون ) » = همسوده = در سرای هم ؛ در یک سرا ؛ در یک حیاط و محوطه ؛ کسانی که در یک سرا و یک محوطه زندگی می کنند . در گذشته ها مانند اکنون بین خانه ها دیوار و یا حصاری نبود ، و خانه ها را دیواری یا حصاری از هم جدا نمی کرد و افرادی که در یک سرای و محوطه نزدیک به هم زندگی می کردند به همدیگر « هَمسادَه » یا « هَمسودَه » می گفتند . و « هَمسودَه یا هَمسادَه » اکنون شده است : « همسایه » . در حال حاضر نیز خیلی از روستاها هستند که بین خانه های اهالی آنها دیواری یا حصاری نیست و خانه ها در کنار یکدیگر هستند . قابل ذکر است که واژه « همسایه » هیچ ارتباطی با واژه « سایه » ندارد .

 

4 - سایه :

این واژه در زبان تالشی « سو دو – so do » تلفظ می شود . « سو – so = سرا ، حیاط ، محوطه » ؛ « دو – do = درخت » ؛ در نتیجه : « سودو – sodo » یعنی : درختِ سرای ، درخت حیاط . به احتمال زیاد در گذشته های دور مردم و هر موجودی برای فرار از گرما و نور خورشید به زیر درخت پناه می بردند ، چون فقط سایه درخت است که خُنک است . بنابراین سیاهی درخت در برابر نور خورشید را که بر زمین می افتاد « سودو – sodo » یا « سادار – sādār » می گفتند . و واژه « سودو یا سادار » تبدیل به « سایه » شد و معنایی کلی و وسیع پیدا کرد ؛ و اکنون سیاهی هر جسمی را در برابر نور خورشید « سایه » می گویند . مثال تالشی : سو دو دَه بِنِشت – so do da bēnēšt = در سایه بنشین ؛ ولی در معنای حقیقی یعنی : در زیر درخت سرای ( حیاط ) بنشین .

 

5 - فرزان ، فرزانه :

در زبان تالشی « فَر – far = خوب ، نیک » و « زان – zān ، یا ، زِن – zēn = دان ، دانا » و « زِنی یِه – zēniye = دانستن » و « بِزِن – bēzēn = بدان » . در نتیجه « فرزان و فرزانه » یعنی : نیک دان ، دانای نیک ، کسی که نیک می داند ؛ اصطلاحا یعنی دانشمند ، خردمند .

 

منبع :

از آستارا تا فومن ( تطبیق واژه هایی از گویش های مختلف زبان های تالشی و تاتی ) ، ضیاء طرقدار ، نشر فرهنگ ایلیا ، چاپ اول 1396 ، گفتار سوم : واژه شکافی ؛ ص 94 ، 98 ، 99 ، 100 ، 106

تطبیق واژه هایی از زبان های تالشی و تاتی...
ما را در سایت تطبیق واژه هایی از زبان های تالشی و تاتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : talesh-iran بازدید : 205 تاريخ : چهارشنبه 26 دی 1397 ساعت: 16:42